‌| شهر اشباح |

‌-آدم احساساتی بیشتر رنج می‌برد-

من از همه گریختم گرچه میان مردمم.

يكشنبه, ۱۱ آذر ۱۴۰۳، ۰۳:۵۷ ب.ظ

سلام 3> دیگه‌داشت یادم‌ میرفت چالش شروع کردم و انقدر‌ سردرگم و بیچاره بودم تا امروز دیدم عه بازم امتحان دارم؟ ایول برم همه جا رو زیر و‌ رو کنم و درس‌نخونم *-*

هفته‌ های شلوغی رو‌دارم میگذرونم و‌ علاوه بر این غم پاییز ولم نمیکنه.اینکه میگن‌ آدم سرش شلوغ باشه درد و غماش یادش میره دروغ میگن.من بیشتر بهم فشار میاد *لبخند ملیح.

خب بریم سراغ روز دوم‌ چالش.

2.حست نسبت یه سن‌گرایی

 راستش من اولش با سن‌گرایی آشنایی نداشتم و رفتم سرچ کردم ببینم راجب چیه و فهمیدم بله.سن گرایی یکی از دلایلی هست که من تقریبا اکثر هدف هام رو بخاطرش کنار میزارم. البته بقیه آدما رو بخاطر سنشون هیچ وقت قضاوت نمی‌کنم‌و این مسئله فقط سر خودم خالی میشه به این صورت که : من دیگه ۲۲ سالمه، تا بیام لیسانس بگیرم پیر شدم و ولش کنم،خیلیا از من جلوترن.

من دیگه ۲۲ سالمه پیر شدم واسه دوستیای‌ بلند مدت و همه‌توی این سن دوستای صمیمی‌خودشون‌رو دارن و من نمیتونم با کسی دوست بشم.

من دیگه ۲۲ سالمه از الان بخوام زبان‌خوندنو به طور جدی شروع کنم مسخره میکنن.

من دیگه ۲۲ سالمه....

خلاصه که خیلی وقته دچارشم‌ و بخوام صادقانه بگم توی اجتماع هایی که از من کوچیکترن و دوستای کوچیک تر از خودم احساس حقارت میکنم. چون اونا با وجود سن کمشون ده پله جلو تر از منن و من تازه شروع کردم :) و حس میکنم توی این دوره از زندگیم نه میتونم با همسنای‌ خودم ارتباط برقرار کنم چون اونا الان دیگه به هدفایی‌ که من دارم رسیدن و هدفشون آپدیت شده و‌کوچیکتر از منم مسخره‌ام میکنن بابت سنم و هدفهایی که از سنم پایین تره لولشون.

و اینکه ام همه میگن بهت نمیخوره ۲۲ سالت باشه بازم اذیتم میکنه "-" ببینید به شدت اذیت میشم. خصوصا وقتی که میبینن ناراحت میشم میگن نه بابا بخاطر فیس‌ت گفتیم چون بیبی‌فیسی.خب ....الله اکبر.

و‌این راجب خودم بود‌ اما همین قضیه برام راجب دیگران برعکسه. و یه آدمی که سنش از من بیشتره بهم بگه اره میخوام فلان کار رو بکنم به نظرم پیر شدم من چنان بهش میتوپم‌ که سن یه عدده‌ و دیگه همچین حرفی نشنوم ازت که کاش منم یه آدم مثل خودم که برای بقیه ام، برای خودمم داشتم :)))

پ.ن : عکس پست همون گربه‌ی دانشجویی که بهتون گفتم.رافائل ناز چشم سبزTT.

غم پاییز ولم نمیکنه

منم همینطور یگانه، منم همینطورTT

یه سامر فن جاش وسط این سرماها و این غمای پاییزی نیست.

من خودم پاییز فنم ولی این پاییز تا ناموس داره پدرمو‌در میاره  =))))))))))

باید همونطور که نسبت به بقیه مهربونی نسبت به خودتم همین باشی.

خیلیا هستن که تو سنای بالاتر حتی 30 به بالا تازه وارد دانشگاه میشن مخصوصا رشته‌های دندون و پزشکی و...

یاد بگیر خودتو با بقیه مقایسه نکنی خوشگل وندا، اصلا با کسایی که این حسو بهت القا میکنن ارتباط نداشته باش و فقط روی خودت و اهدافت تمرکز کن.

وقتی تو یه صفحه تاریک یه باریکه‌ی نور کمرنگ پیدا کنی و روش تمرکز کنی، بهت قول میدم به طرز معجزه‌آسایی یهو به خودت میای و می‌بینی کل اون صفحه روشن شده.

اتفاقا بزرگ ترین دشمن من ، خودمم. غیر خودم هیچ کس انقدر عذابم نداده :)
اینو‌میدونم ولی میدونی خیلی بار سنگینی داره. من یکی واقعا اورثینک راجبش حالمو بد میکنه.
من‌در واقع دوستی ندارم و هر دوستی دارم سنش از من کمتر و هر وقت مثلا میبینم اونا ب چیزایی رسیدن که من تازه دارم میرسم یکم ناامید میشم. 
امیدوارم وندا.خیلی خستم از لحاظ روحی 

رافائل خیلیی خوشگله هم خودش هم اسمش

بعد اسمای گربه‌های من: عمو داوود، آقا اسکندر و... 😂😭

یه داداشم داره که اون مثل رافائل دستی و‌ملوس نیست و فقط وقتی غذا داشته باشی میزاره نازش کنی XD اسم‌اون کیومرثه XD
من یه گربه سیاه میخوام اسمشو بزارم سیامک 😭

من سر این مسئله راجب یاد گرفتن موسیقی یا زبان جدید مشکل دارم -_- ، و البته که وای، سر حرکتای نمایشی با اسکیت بردم تو پارک قشنگ اینطوریم که اسکیتمو چال میکنم کسی نبینتش -_- (تایمی که میرفتم البته، یه قرنی هست نرفتم...) 

سر به بیابون بذاریم بوخودا.

 

ولی یه زنعمویی میشناختم در سن ۵۰ سالگی دو سال فشرده زبان خوند و ایلتس گرفت با نمره ۷.۵ و امید مهاجرت داره با اینکه پول یوخدی XD باشد که دست راستش بر سر ما _

زبانو‌ منم هستمممم زیاااااااااااااد خصوصا چون رشته امم زبان نیازشه‌ و دهنم سرویسه :"))))))ولی زنیکه تو‌هنوز سنی نداری "-" بزنم شتکت‌ کنم؟

ینی دیگه نمیشناسیش؟ XD وای...منم میخوام TT
نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.