من از همه گریختم گرچه میان مردمم.
سلام 3> دیگهداشت یادم میرفت چالش شروع کردم و انقدر سردرگم و بیچاره بودم تا امروز دیدم عه بازم امتحان دارم؟ ایول برم همه جا رو زیر و رو کنم و درسنخونم *-*
هفته های شلوغی رودارم میگذرونم و علاوه بر این غم پاییز ولم نمیکنه.اینکه میگن آدم سرش شلوغ باشه درد و غماش یادش میره دروغ میگن.من بیشتر بهم فشار میاد *لبخند ملیح.
خب بریم سراغ روز دوم چالش.
راستش من اولش با سنگرایی آشنایی نداشتم و رفتم سرچ کردم ببینم راجب چیه و فهمیدم بله.سن گرایی یکی از دلایلی هست که من تقریبا اکثر هدف هام رو بخاطرش کنار میزارم. البته بقیه آدما رو بخاطر سنشون هیچ وقت قضاوت نمیکنمو این مسئله فقط سر خودم خالی میشه به این صورت که : من دیگه ۲۲ سالمه، تا بیام لیسانس بگیرم پیر شدم و ولش کنم،خیلیا از من جلوترن.
من دیگه ۲۲ سالمه پیر شدم واسه دوستیای بلند مدت و همهتوی این سن دوستای صمیمیخودشونرو دارن و من نمیتونم با کسی دوست بشم.
من دیگه ۲۲ سالمه از الان بخوام زبانخوندنو به طور جدی شروع کنم مسخره میکنن.
من دیگه ۲۲ سالمه....
خلاصه که خیلی وقته دچارشم و بخوام صادقانه بگم توی اجتماع هایی که از من کوچیکترن و دوستای کوچیک تر از خودم احساس حقارت میکنم. چون اونا با وجود سن کمشون ده پله جلو تر از منن و من تازه شروع کردم :) و حس میکنم توی این دوره از زندگیم نه میتونم با همسنای خودم ارتباط برقرار کنم چون اونا الان دیگه به هدفایی که من دارم رسیدن و هدفشون آپدیت شده وکوچیکتر از منم مسخرهام میکنن بابت سنم و هدفهایی که از سنم پایین تره لولشون.
و اینکه ام همه میگن بهت نمیخوره ۲۲ سالت باشه بازم اذیتم میکنه "-" ببینید به شدت اذیت میشم. خصوصا وقتی که میبینن ناراحت میشم میگن نه بابا بخاطر فیست گفتیم چون بیبیفیسی.خب ....الله اکبر.
واین راجب خودم بود اما همین قضیه برام راجب دیگران برعکسه. و یه آدمی که سنش از من بیشتره بهم بگه اره میخوام فلان کار رو بکنم به نظرم پیر شدم من چنان بهش میتوپم که سن یه عدده و دیگه همچین حرفی نشنوم ازت که کاش منم یه آدم مثل خودم که برای بقیه ام، برای خودمم داشتم :)))
پ.ن : عکس پست همون گربهی دانشجویی که بهتون گفتم.رافائل ناز چشم سبزTT.
منم همینطور یگانه، منم همینطورTT
یه سامر فن جاش وسط این سرماها و این غمای پاییزی نیست.